آزادی وطن (سلمان قربانی)
در سایهٔ ظلم و شبهای تار
خاموش شد آواز آزادی یار
فریاد دلها به زنجیر شد
حق و عدالت زمینگیر شد
چشمان مردم پر از خون و اشک
دلها شکسته، روانها پر ز شک
هر کوچه جاری ز درد و خروش
ظلمی که کردهست جهان را فراموش
آتش به جان میزنند عاشقان
در زیر باران گلوله جوانان وطن
یک دم به خاموشی خو نمیکنند
پایان شب را فریاد میزنند
ای رهرو ظلم، بترس از خدا
این خاک میزاید روزی ندا
آزادگی دگر بار باز خواهد شکفت
از خون مظلوم، جهان خواهد نوشت
تا روزی که خورشید حق سر زند
این ظلم تاریک به آخر رسد
ایران بماند به آزادی پاک
ظالم بگریزد ز این خاک پاک
#سلمان_قربانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.