۱۴۰۳/۱۱/۲۵

نامه زندانی سیاسی محکوم به اعدام منوچهر فلاح به دخترش «عسل»

 


نامه زندانی سیاسی محکوم به اعدام منوچهر فلاح به دخترش «عسل»


دختر عزیزم!

شاید بارها این پرسش در ذهنت نقش بسته باشد که: «چرا پدر من؟ مگر او چه کرده که باید در زندان باشد؟»

عسل جان، مرا به جرمی که مرتکب نشده‌ام، در بند کرده‌اند. من نه حقی را پایمال کرده‌ام، نه ثروتی را غارت، نه نانی را از سفره‌ی مردم برداشته‌ام. نه دکل نفتی دزدیده‌ام، نه بر کرسی قضاوتی نشسته‌ام که حکم‌های ناعادلانه صادر کنم. تنها گناه من این بوده که به فقر، نابرابری و بی‌عدالتی اعتراض کرده‌ام، که نخواسته‌ام در برابر این همه ستم، خاموش بمانم. اما در این مسیر، نه آسیبی به کسی رسانده‌ام و نه خشونتی به کار گرفته‌ام...

عسل عزیزم!

روزی خورشید آزادی در این سرزمین طلوع خواهد کرد که بهایی سنگین برای آن پرداخته شود ؛ و این بار، قرعه‌ی این بها به نام من افتاده است. بدان که امید همیشه زنده است، و روزی میهنمان از بند ظلم و ستم رهایی خواهد یافت.


#منوچهرفلاح 

#نه_به_اعدام_تحت_هرعنوان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.

پست‌های ویژه

۸ مارس روز جهانی زن

  لکه ننگی که هرگز از دامان  #سرمایه_داران پاک نخواهد شد.